این عبارت در گزارش رویترز در روز مرگ آیتالله سید محمد حسین فضلالله به نقل از پزشک معالجش در بیمارستان بهمن بیروت آمده است. آیا همین مورد برای فهم تحت فشار قرارگرفتن هرکس که از سید ستایش کند، کفایت نمیکند؟ تهاجم علیه فرانسیس گای، سفیر انگلستان در بیروت پس از ستایش از سید محمدحسین فضلالله با توجه به جمله فوق قابل درک میشود.
خانم اوکتاویو نصر که سالها در سی.ان.ان. مشغول به کار بوده بهدلیل ستایش از سید محمد حسین فضلالله از کار اخراج شد.
چرا رابرت فیسک، نویسنده معروف ایندیپندنت، سید محمد حسین فضلالله را مردی جدی توصیف کرده که خطبههایش موجب گسترش معنویت در وجود انسان میشود؟
در اینجا این پرسش مطرح میشود که غربیها و خصوصا نخبگان آنها که به خوبی میدانند گروههای فشار صهیونیستی نسبت به ستایش از سید محمد حسین حساسیت ویژه دارند، چرا از او تعریف میکنند و حاضر هستند، بهای کار خود را نیز پرداخت کنند؟ چه چیزی شخصیت فضلالله را از دیگران متمایز میسازد؟ آیا او جز بیان، سلاح دیگری داشت؟
آیا سخن او از بمبها و موشکهایی که به سویش پرتاب شدند قویتر است؟ چه چیزی در سخنان او وجود داشت که نیروهای غربی را نگران ساخته بود؟
آیا این واقعا همان آزادی مورد نظر غربیهاست که از بیان ایدههای مسئولان جلوگیری میکند؟ واقعا سیدمحمد حسین فضلالله کیست که حتی نخبگان غرب دیدگاهها و نقطه نظرهایش را قبول دارند؟
بررسی زندگی سید محمد حسین فضلالله در درجه اول موجب میشود که پدیده اسلام سیاسی که فضلالله از بنیانگذاران اصلیاش بود را به خوبی بشناسیم.
پس از آن میتوان ادعا کرد که او پس از حسن البناء ازجمله کسانی بود که بیداری اسلامی را همیشه فریادگر بود. او در این راه با سیدقطب و مودودی و سید محمد باقر صدر و امام خمینی(ره) همزمان و همراه بود.
او دو سوم عمر پربرکت خود را از طریق نوشتن کتاب و ایراد سخنرانی در راه بیداری اسلامی سپری کرد. وی در زندگیاش با مطرح ساختن مسائل سیاسی و فقهی، بسیاری از مسائل را روشن ساخت و آن قدر در این موارد روشنگری کرد که راه را برای بسیاری هموار ساخت.
واقعا سید محمد حسین فضلالله کیست که دشمنان او را میستایند ولی مورد حسد نزدیکانش بود؟ قهرمانان معمولا کسانی هستند که مواضعی اتخاذ میکنند که مورد پسند همگان قرار نمیگیرد، زیرا باید توجه داشت که راضی ساختن همه مردم هرگز امکان پذیر نیست، لذا فقط افراد شجاع میتوانند مواضع شجاعانه اتخاذ کنند. آنها میدانند که مرگ برای آنها رها شدن از مشکلات دنیوی است. سید محمد حسین فضلالله با انواع مشکلات و دردها در طول زندگی مواجه بود؛ مشکلات فکری، سیاسی، شخصی و گروهی. او در مارس 1985 صدای انفجاری که ضاحیه بئر العبد را لرزاند کاملا شنید، زیرا این بمب برای کشتن او کارگذاشته شده بود. این بمب توسط مزدوران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و با حمایت یک کشور عربی کارگذاشته شده بود.
این انفجار که در آن 80 نفر به خاک و خون غلتیدند، برای او واقعا مرگ آور بود. تلاش برای ترور در طول دو دهه ادامه یافت و در جولای 2006 در چنین روزهایی وحشیانهترین تهاجم صورت گرفت و جنگندههای رژیم صهیونیستی انواع موشکها را علیه خانهاش پرتاب کردند و خانه را در ضاحیه جنوبی با خاک یکسان کردند.
سید از آن تجاوز نجات یافت ولی هرگز شهر بمباران شده بیروت را ترک نگفت و ترجیح داد که با مردمش باقی بماند و همراه با آنها تجاوز به لبنان را که با نظارت کشورهای بزرگ صورت میگرفت، شاهد شود.
پاتریک فورستیه، نویسنده و روزنامه نگار درباره فضلالله چنین میگوید: اگر سیدفضلالله با عملیات انتحاری مخالفت میکرد، همیشه از عملیات شهادت طلبانه دفاع میکرد.
سید محمد حسین فضلالله میگوید: شاید که درک غربیها از اسلام درکی منفی باشد ولی ما میگوییم که جهاد در اسلام عملیاتی دفاعی و پیشگیرانه است و درواقع همان مبارزه در همه تمدنها را معنا میدهد.
دیدگاههای سید موجب شد که غربیها در قبال او به دیدی قطعی برسند و نه فقط او را از نظر فکری، سیاسی و امنیتی محاصره کنند که بهشدت تلاش کنند او را از نظر فیزیکی پاکسازی کنند و این حالت تا پایان عمر پربرکتش ادامه داشت. سیدفضلالله بنا به همین دلیل در اواخر عمرش کمتر به سفر میرفت.
زمانی که مقر نیروی دریایی آمریکا و فرانسه در بیروت در 1983 منفجر شد، غرب به این باور رسید که سیدفضلالله بر این عملیات نظارت داشته است و سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا به دستور رونالد ریگان برنامههایی برای ترور تدارک دید.
عمار نعمه، خبرنگار روزنامه السفیر در 13/7/2008 چنین نوشت: شخص عماد مغنیه برای روشن شدن جزئیات ترور سیدفضلالله در بئر العبد که دهها شهید بر جای گذاشت، شروع به تحقیق کرد. می توان گفت که آن رخداد موجب شد وجهه اسلام پرتحرک و دخالتهای آمریکا در منطقه که با هدف حمایت از اسرائیل صورت میپذیرد، برای همه آشکار شود. برخی بر این باور هستند که مقاومت ملی- اسلامی لبنان به سال 1982 هنگام تجاوز اسرائیل به لبنان که با هدف پایان دادن به حضور فلسطینیها در لبنان بود، آغاز شد.
مواضع سیاسی و فقهی سیدفضلالله از همان زمان گسترش بیشتری یافت و در طرحهای بیداری اسلامی در جهان اسلام و مقاومت علیه اشغالگری و فقه دینی که امتداد آن را میتوان در سیاست و مفاهیم مقاومت و جهاد دید به معادلهای قابلقبول تبدیل شد.
شخصیت سیدفضلالله طی 25سال اخیر بنا به دلایل زیر به شخصیتی نمادین تبدیل شد:
1) طرح ملی لبنان موجب شد که این کشور بهعنوان کشوری مقاوم معرفی شود و سیدفضلالله بهتدریج و با توجه به همین ویژگی و خصوصاً اینکه وی بر ایجاد وحدت همه گروهها و مذاهب تأکید میکرد، مورد توجه رهبران لبنان قرار گرفت.
2) طرح آزادسازی که نیروهای مقاومت در منطقه خصوصا لبنان و فلسطین آن را نمایندگی میکردند موجب شد که سیدفضلالله از سوی نیروهای غربی مورد تهاجم و هدف قرار گیرد. این وضعیت موجب شد که با استفاده از همین محور بتواند با نهادهای آزادیخواهی ارتباط برقرار کند. توجه جدی او به قضیه فلسطین موجب شد که در میان گروههای مختلف فلسطینی از احترام ویژه برخوردار شود.
3) طرح اسلامی و تجلی آن در امور سیاسی موجب شد که او به حمایت از جمهوری اسلامی و جنبشهای اسلامی در سراسر جهان برخیزد.
4) طرح اتحاد وی در بنیان نهادن تجمع علمای مسلمان در لبنان تأثیر بسزایی داشت و او تلاش کرد برای امر تقریب و برگزاری گفتوگو و ایجاد وحدت خصوصا در زمینه گفتوگو با مسیحیان کتاب و مقالههای زیادی بنویسد.
5) تکمیل طرح انسانی که بخشی از توسعه فقه اسلام معاصر محسوب میشود. سیدفضلالله در این زمینه فتوای مشهور پاک بودن غیرمسلمان با این اعتبار که نفس انسانی پاک و طاهر است را صادر کرد. او به مسائل زنان و جوانان توجهی واقعا جدی داشت.
6) طرحهای خیرخواهانه او در ایجاد فعالیتهای خیرخواهانه و بیمارستان عظیم و مؤسسههای خیریه اسلامی و مدارس و مراکز آموزشی شغلی و حرفهای و طرح آموزشی دینی که فارغالتحصیلان زیادی داشت، فعالیتی کاملا موفق داشت. انجام چنین اموری موجب شد برای اشخاصی که در او محبت پدرانه میدیدند، به نمادی مردمی تبدیل شود.
7) طرح فقهی او موجب شد که علما و فقهای زیادی از آن حوزه فارغالتحصیل شوند.
او به تجدیدنظر در تاریخ و حدیث و پاکسازی این دو مقوله از تلاشهای بد انسانی همت گماشت. این موضع در نهاد دینی خصوصا در دایره اسلامی مذهب شیعه مقولهای نو بود.
القدس العربی